[منبع ۱؛ صفحه ۱۹] - [راسل ایکاف]:

متاسفانه تحلیل (analysis) و تفکر (thinking) غالبا مترادف انگاشته می شوند. در صورتی که تحلیل فقط یکی از شیوه‌های تفکر است و شیوه‌ی دیگر تفکر، ترکیب (synthesis) است. در هر دوی این روش‌ها ۳ گام اساسی وجود دارد:

  1. در تحلیل، آن چیزی را که می‌خواهیم بشناسیم، نخست از هم می‌گشاییم و اجزایش را از هم جدا می‌کنیم. اما در ترکیب موضوع شناخت خود را ابتدا به عنوان جزئی از یک و یا چند سیستم بزرگتر در نظر می‌گیریم.
  2. در تحلیل تلاش می‌کنیم که رفتار هر کدام از اجزا را بگونه‌ای مستقل از کل و سیار اجزا بفهمیم؛ اما در ترکیب، سعی می‌شود کارکرد سیستم یا سیستم‌های بزرگتری را که کل موردنظر ما جزئی از آن یا از آنها محسوب می‌شود، فهم کنیم.
  3. در تحلیل، نتایج حاصل از شناخت اجزای سیستمی که باید شناخته شود، کنار هم قرار می‌گیرند تا رفتار یا ویژگی‌های کل مورد نظر فهمیده شود. اما در شناخت ترکیبی فهمی که از کل سیستم به دست آمده است، تجزیه می‌شود تا نقش یا کارکرد سیستم موردنظر فهمیده شود.

پی‌نوشت:

در کل می‌توان گفت که تفکر ترکیبی برای بالا بردن اثربخشی سیستم استفاده می‌شود و تفکر تحلیلی برای بالا بردن کارایی سیستم. بنابراین هر دوی این رویکردها لازم و ضروری‌اند و باید در جای خود بکار گرفته شوند.