۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طراحی آرمانی» ثبت شده است

برنامه‌ریزی تعاملی در عمل به طراحی سازمان حلقوی منتهی می‌شود.

[منبع ۱؛ صفحه ۲۳۰] - [راسل ایکاف]:

در جریان کاربرد برنامه‌ریزی تعاملی و طراحی آرمانی، انواع گوناگونی از مشکلات پیوسته رخ نموده‌اند که در مواجهه‌ی با آنها، بازطراحی سازمان به شکل سلسله‌مراتب دموکراتیک پیشنهاد شده است. در سیستم‌های دموکراتیک، کنترل وجود دارد؛ اما خطی نیست، بلکه حلقوی است. به همین دلیل، سلسله‌مراتب دموکراتیک را سازمان حلقوی نیز می‌خوانند. از جمله‌ی مهم‌ترین مشکلات بر سر راه برنامه‌ریزی تعاملی و طراحی آرمانی، می‌توان این ۳ مورد را نام برد:

۱- نخستین مشکل از این نیاز سیستمی سرچشمه می‌گیرد که مدیریت بجای فعالیت‌های بخش‌ها باید بر تعامل آنها تمرکز کند. ۲- مشکل همیشگی بعدی، بخاطر بالا رفتن سطح آموزش نیروی کار برمی‌خیزد؛ چرا که امروزه بیشتر کارکنان بخاطر سطح تحصیلات‌شان، کارهای محوله را بهتر از روئسای خود انجام می‌دهند و این بمعنای آن است که نظارت دیگر نمی‌تواند درخور مدیریت باشد. ۳- و مشکل سوم اینکه کارکنان در تمام سطوح یک سازمان و بویژه در سطوح نیمه‌ی پایین آن به نحو روزافزونی از ناسازگاری‌های زندگی در یک جامعه‌ای که متعهد به پیگیری دموکراسی است، پریشان هستند؛ ولی در سازمان‌هایی کار می‌کنند که در حد دیکتاتوری‌های فاشیستی خودکامه هستند.

۲۹ مهر ۹۴ ، ۱۳:۴۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد پورحیدر

امریکا و شوروی سابق یک هدف غایی داشتند: ایجاد وضعیت وفور.

[منبع ۱؛ صفحه ۱۳۷] - [راسل ایکاف]:

طراحی آرمانی بر روی ارزش‌های نهایی و نه ابزارهای پیگیری این ارزش‌ها متمرکز است. هر قدر که این ارزش‌ها نهایی‌تر باشند، اتفاق نظر بیشتری به وجود خواهند آورد. به طور کلی مردم کمتر بر روی آرمان‌ها اختلاف نظر دارند تا بر روی اهداف کوتاه‌مدت و راه‌های رسیدن به این اهداف. به‌عنوان مثال، قانون اساسی ایالات متحد امریکا و اتحاد شوروی سابق به‌صورت باورنکردنی مشابه یکدیگر بودند. اغلب اختلافات در این خصوص ناشی از احتلاف آنها در انتخاب وسیله بود؛ نه اهداف غایی. ما این نکته را فراموش می‌کردیم؛ زیرا که به این اختلاف، جنبه‌ی ایدئولوژیک می‌دادیم. برخلاف باور بیشتر مردم، ایدئولوژی‌ها کمتر به آرمان‌ها در مقایسه با ابزارهای تحقق آنها می‌پردازند. مثلا عدم توافق ایدئولوژیک بر سر مالکیت ابزار تولید، انتخاب راهی برای تأمین وضعیت وفور است. هر دو کشور این وضعیت را به‌عنوان وضعیت آرمانی پذیرفته بودند.

۲۵ مهر ۹۴ ، ۱۰:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد پورحیدر

اغلب نوآوری‌های عمده از طرف افراد غیرمتخصص ارائه می‌شود.

[منبع ۱؛ صفحه ۱۳۵] - [راسل ایکاف]:

پذیرش همگانی بر لزوم تخصص در طراحی متعارف سیستم‌ها و برنامه‌ریزی از این واقعیت سرچشمه گرفته است که در این فرآیندها - چه در گذشته و چه در حال حاضر - این مسئله مطرح بوده است که مشخص شود چه چیزی در سیستم موجود غلط است و چگونه می‌توان مشکلات سیستم را از بین برد. تصور می‌شود که تشخیص و از بین بردن نقاط ضعف، مستلزم دانش عمیق تخصصی از سیستم مورد نظر است. به هر حال، متخصصین به ندرت غیرمتعارف فکر می‌کنند. اغلب نوآوری‌های عمده در سیستم از افراد غیرمتخصص حاصل می‌شود.

نکته‌ی مهمی که وجود دارد، توجه این واقعیت است که رها شدن از آنچه که نمی‌خواهیم، هیچ تضمینی برای بدست آوردن آنچه که مطلوب ماست، بوجود نمی‌آورد. آنچه که ذی‌نفعان غیرمتخصص در یک سیستم می‌خواهند حاصل شود، بسیار مرتبط‌تر از آن چیزی است که متخصصان غیرذی‌نفع در طلب آن هستند. تمام ذی‌نفعان در یک سیستم، شامل کسانی است که چیز اندکی درباره‌ی کارکرد سیستم و چیزهای بیشتری درباره‌ی انتظارات خود از سیستم می‌دانند و می‌توانند به طراحی مجدد آرمانی سیستم، کمک زیادی بکنند.

۲۵ مهر ۹۴ ، ۱۰:۲۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد پورحیدر

موانع روبروی اجزای یک طرح با کل‌نگری از بین می‌رود.

[منبع ۱؛ صفحه ۱۲۹] - [راسل ایکاف]:

فرآیند طراحی آرمانی، تصور طراحان از آنچه را که امکان‌پذیر می‌نماید، توسعه می‌دهد. در طراحی متعارف، قابل اجرا بودن یک طرح در کل از ملاحظه‌ی قابل اجرا بودن تک تک اجزای آن به طور جداگانه نشأت می‌گیرد. وقتی که اجزا به صورت منفرد مورد بررسی قرار بگیرند، انواع و اقسام موانع در زمینه‌ی تغییر آنها ظاهر می‌شود؛ اما این موانع اگر به عنوان جنبه‌هایی از کل در نظر گرفته شود، از بین می‌رود. در واقع یک دیدگاه الهام گرفته از کل، موانع ظاهری در خصوص تغییر اجزا را به کنار می‌زند.

۲۵ مهر ۹۴ ، ۱۰:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد پورحیدر

تفاوت طرح آرمانی محدود و نامحدود کمتر از حد انتظار است.

[منبع ۱؛ صفحه ۱۱۷] - [راسل ایکاف]:

طراحی آرمانی محدود یک سازمان (یا هر سیستمی) با این فرض آغاز می‌شود که سازمان (یا سیستم) موردنظر شب گذشته از بین رفته است. این سازمان یا سیستم، دیگر وجود ندارد؛ اما فرض بر آن است که محیط آن دست نخورده باقی مانده است. بنابراین باید در فرآیند طراحی باید دقت داشت که طرح آرمانی باید همانند وضعیت فعلی، تناسب لازم را با سیستم فرادست داشته باشد. برای این منظور، طرح آرمانی باید تابع ۳ نوع محدودیت باشد: ۱- باید از لحاظ فناوری‌های در دسترسی، امکان‌پذیر باشد. ۲- اگرچه نیازی نیست که طرح قابلیت اجرا داشته باشد؛ اما از لحاظ عملیاتی باید شدنی باشد. و ۳- سیستم طراحی شده باید قابلیت بهبود مستمر درونی و بیرونی داشته باشد.

در مقابل، در طراحی آرمانی نامحدود، طراحان اجازه دارند که هر یک از سیستم‌های فرادست را تغییر دهند؛ اما فقط آن تغییراتی که به بهبود کارکرد سازمانی که در دست طراحی است، کمک کند. در مرحله‌ی نخست باید طراحی محدود، آماده شود.

تعجب آور اینکه تفاوت طراحی نامحدود با طراحی محدود، معمولا کمتر از حد انتظار طراحان است. این امر نشان می‌دهد که بیشتر موانعی که بین وضعیت موجود یک سازمان و وضعیت مطلوب آن وجود دارد، موانع درونی است و نه موانع بیرونی. یافتن راه‌های فرار از کنترل سیستم فرادست، یعنی عمل کردن به برخلاف قصد آن یکی از مهم‌ترین ویژگی‌هایی است که یک طراح سیستم آرمانی می‌تواند داشته باشد. خوشبختانه طراحی آرمانی موجد چنین توانایی‌ای است.

۲۴ مهر ۹۴ ، ۱۵:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد پورحیدر

مسئله‌ها مستقل از یکدیگر قابل تحلیل و چاره‌اندیشی نیستند.

[منبع ۱؛ صفحه ۲۳] - [راسل ایکاف]:

یکی از سوءبرداشت‌های مخربی که بیشتر مردم و از جمله مدیران را رنج می‌دهد، این است که تصور می‌کنند مسئله‌ها موضوع تجربه‌ی مستقیم‌اند. چنین نیست؛ مسئله‌ها تجریدهایی هستند که تفکر تحلیلی از تجربه‌ها بدست می‌دهد. در واقع ما هرگز با مسئله‌ای قابل تفکیک از سایر مسئله‌ها روبرو نمی‌شویم. بلکه همیشه با موقعیت‌هایی متشکل از سیستم‌های پیچیده که مسئله‌های به غایت متعامل ایجاد می‌کنند، مواجه می‌شویم. من این سامانه‌ی متشکل از مسئله‌ها را بی‌سامانی می‌نامم. یک برخورد متداول، این است که این بی‌سامانی‌ها را به فهرستی از مسئله‌ها تقلیل دهیم، آنها را اولویت‌بندی کنیم و با هر یک از این مسئله‌ها جداگانه و به‌مثابه پدیده‌هایی مستقل برخورد کنیم. در حالی که مدیریت اثربخش، مستلزم چاره‌ی بنیادین بی‌سامانی‌ها است؛ نه چاره‌ی بهینه و یا چاره‌ی نسبی مسئله‌ها.

چاره‌ی بنیادین به معنی طراحی دوباره‌ی سیستمی است که با مسئله یا بی‌سامانی روبرو است؛ یا طراحی دوباره‌ی محیط آن سیستم، بگونه‌ای که مسئله یا بی‌سامانی به کلی از میان برداشته شود و سیستم موردنظر بتواند در آینده بهتر از بهترین وضع امروزش عمل کند. خلاصه آنکه چاره‌ی بنیادین، یعنی آرمانی کردن (to idealize).
۲۳ مهر ۹۴ ، ۰۷:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد پورحیدر